مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی اعلام کرد نتیجه ۴۴ سال برنامهریزی مشترک دولتها برای تامین خانه به اخراج شش دهک اول درآمدی از این بازار منجر شده است. برمبنای این گزارش، جهشهای مکرر قیمت مسکن در اواخر دهه ۹۰ باعث شد تعداد دهکهای ناتوان از خرید خانه نسبت به ابتدای آن دهه دو برابر افزایش پیدا کند.
دادههای مطالعاتی مرکز پژوهشهای مجلس از آسیبشناسی برنامهریزی بخش مسکن در بازه زمانی ۱۳۵۸ تا ۱۴۰۰ آشکار میکند که چهار دهه برنامهریزی دولتها در بخش مسکن مطلوب کمدرآمدها نبوده است. بهویژه در شهرهای بزرگ، کمدرآمدها بازنده ناکارآمدی تصمیمهای دولتی بودهاند.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، در این گزارش بهصراحت اعلام شده است که تا ابتدای دهه ۹۰، دهکهای یک تا سه عملا بهعلت ناتوانی در پرداخت اقساط بانکی از حق دسترسی به مسکن مناسب محروم بودهاند. هماکنون نیز این سه دهک بهطور «مطلق» و دهکهای چهارم و پنجم و بخشهایی از دهک ششم «نسبتا» قادر به تامین مسکن مورد نیاز برای سکونت نیستند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش اخیر افشا کرد که برنامههای مختلف دولتها برای تامین مسکن کمدرآمدها یا با شکست مواجه شده یا «توفیق حداقلی» داشته است. بر اساس این گزارش، «سیاستگذاریهای بخش مسکن طی دورههای مختلف مبتنی بر شناسایی اصولی و دقیق گروههای هدف، بر اساس میزان درآمد و وضعیت اقتصادی خانوارها نبوده و در نتیجه، با به هدر رفتن بخشی از یارانههای پرداختی، الگوهای متفاوت نابرابری اجتماعی و اقتصادی را بازتولید کرده است.»
در دوره اول برنامهریزی در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸، که اصل برنامه متکی بر آمادهسازی اراضی موات متمرکز بود، سرعت فرسودگی بافت شهرها شدت یافت.
در دوره دوم، در سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳، مسکن اجارهای و ایجاد شهرهای جدید در کانون توجه قرار گرفت که نتیجه آن تورم شدید مسکن بود.
دوره سوم، در پنج سال منتهی به ۱۳۷۸، بر انبوهسازی و مسکن حمایتی متمرکز بود که در نتیجه آن، سوداگری در بخش مسکن افزایش یافت.
دوره چهارم نیز که چهار سال منتهی به ۱۳۸۳ را شامل میشد به افزایش سوداگری، گسترش بافت فرسوده، و تراکمفروشی منجر شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در دوره پنجم، بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹، نیز طرح جامع مسکن تدوین و مالیات بر زمینهای بدون استفاده تعریف شد. همچنین، دولت اجرای مسکن مهر را در دستور کار گذاشت، اما نتیجه برنامهریزی دور پنجم نیز صفر شدن قیمت زمین و بالا رفتن هزینه دولت در زمینهای ۹۹ ساله بود. مهاجرت به شهرهای بزرگ برای استفاده از مسکن مهر نیز از پیامدهای این برنامهریزی بود.
دوره ششم، در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴، بر برنامهریزی در حوزه مسکن و بازسازی سالانه ۱۰ درصد بافت فرسوده متمرکز بود، که البته با شکست مواجه شد.
در برنامه دوره هفتم، در بازه زمانی ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰، نیز اصل برنامه یافتن و عرضه جایگزین برای مسکن مهر بود که در نتیجه آن، تورم فزاینده در ساخت مسکن و اخراج شش دهک درآمدی از این بازار بود.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس این نکته را ثابت میکند که بهرغم ۴۴ سال وعدههای پیاپی مقامهای حکومتی، تامین مسکن برای بخشهای زیادی از جامعه ایران به رویایی دور از دست تبدیل شده است.
پیشتر، مرکز آمار ایران نیز در گزارشی با عنوان «قدرت خرید و زمان انتظار خانهدار شدن» نوشته بود یک کارگر حداقلبگیر برای خرید یک آپارتمان ۸۰ متری با میانگین قیمتهای موجود در سال جاری، باید ۱۷۸ سال کار کند و هر ماه بخشی از درآمد خود را پسانداز کند.
بنا بر این گزارش، در مقیاس کشوری، قیمت مسکن نسبت به سال ۱۴۰۰ رشد ۳.۸ برابری داشته و رشد مزد فقط ۲.۱۱ برابر بوده است. به عبارت سادهتر، اگر در سال ۱۴۰۰ یک کارگر حداقلبگیر باید ۹۹ سال منتظر میماند تا صاحبخانه شود، این مدت انتظار در سال ۱۴۰۲ برای همان کارگر به ۱۷۸ سال رسیده است.